کیکاووس- جنگ هاماوران- قسمت اول رزم کاووس با شاه هاماوران
جنگ هاماوران دومین جنگ طاقتفرسای کیکاووس پس از جنگ مازندران بود.حکیم طوس فردوسی تصویر جنگ هاماوران را اینگونه بیان میدارد که کیکاووس پس از اطلاع از قیام سالار هاماوران سریعاً وارد عمل شد و از راه دریا (رود) که مسافت بسیار نزدیکتر بود به جنگ هاماوران شتافت و دو لشکر ایران و هاماوران در دشت هاماوران رو در روی یکدیگر قرار گرفتند.
--------
59:35
--------
59:35
- ۲۱- کیکاووس- آراستن کاوس جهان را
بر پایه روایتهای اساطیری ایرانی، کیکاووس پادشاهی است که بر تمامی هفت کشورِ گیتی، نه تنها بر مردمان، بلکه حتی بر دیوان و نیروهای اهریمنی نیز فرمانروایی مطلق دارد. او که سودای جاودانگی و سلطهای فراگیر در سر میپروراند، بر فراز کوه سترگ البرز دست به کاری شگفت میزند: ساختن هفت کاخ شکوهمند.این کاخها هر یک با مادهای گرانمایه و رازآمیز ساخته میشوند:نخستین کاخ از زر ناب است؛ نماد فروغ خورشید، جاودانگی و شکوه شاهانه.دو کاخ دیگر از سیم سپید برپا میشود؛ نشانه پاکی، روشنی و فره ایزدی.دو کاخ بعدی از پولاد سخت استوار میگردد؛ نماد نیروی جنگی، استقامت و شکستناپذیری.و سرانجام، دو کاخ از آبگینه شفاف ساخته میشود؛ نمادی از روشنایی، خلوص و لطافت آسمانی.این هفت کاخ نه تنها جایگاه پادشاهی کیکاووساند، بلکه به گونهای مرکز کیهانی و جایگاه نیروهای مینوی نیز شمرده میشوند. روایتها میگویند که او از درون این کاخها نه تنها بر آدمیان، بلکه حتی بر دیوان مازندران، فرمان میراند و قدرت او بر همه گسترده است.ویژگی شگفتتر این بناها آن است که هر انسانی، چون به کاخهای کیکاووس درآید، اگر پیری و سالخوردگی نیروی او را کاسته باشد، دوباره جوانی و توان به او بازمیگردد. در حقیقت، این کاخها سرچشمهای از جاودانگی و تجدید نیرو هستند؛ جایی که مرز میان مرگ و زندگی، ضعف و توانایی، از میان برداشته میشود.به این ترتیب، کیکاووس در خیال خود جهانی میآفریند که در آن فرمان او مطلق و قدرتش بیپایان است؛ جهانی که دیوان و آدمیان، پیری و ناتوانی، و حتی قوانین طبیعت در برابرش سر فرود میآورند.
--------
7:56
--------
7:56
۲۴- داستان رستم و سهراب۱ - دیدار تهمینه دختر شاه سمنگان
اگر تندبادی براید ز کنجبخاک افگند نارسیده ترنجستمکاره خوانیمش ار دادگرهنرمند دانیمش ار بیهنراگر مرگ دادست بیداد چیستز داد این همه بانگ و فریاد چیستازین راز جان تو آگاه نیستبدین پرده اندر ترا راه نیستهمه تا در آز رفته فرازبه کس بر نشد این در راز بازبرفتن مگر بهتر آیدش جایچو آرام یابد به دیگر سرایدم مرگ چون آتش هولناکندارد ز برنا و فرتوت باکدرین جای رفتن نه جای درنگبر اسپ فنا گر کشد مرگ تنگچنان دان که دادست و بیداد نیستچو داد آمدش جای فریاد نیستجوانی و پیری به نزدیک مرگیکی دان چو اندر بدن نیست برگدل از نور ایمان گر آگندهایترا خامشی به که تو بندهایبرین کار یزدان ترا راز نیستاگر جانت با دیو انباز نیستبه گیتی دران کوش چون بگذریسرانجام نیکی بر خود بریکنون رزم سهراب رانم نخستازان کین که او با پدر چون بجست
--------
1:08:54
--------
1:08:54
ابتدای داستان زال و رودابه- ۶-شاهنامه -پادشاهی منوچهر- قسمت اول
شاهنامه خوانان :# محبوب_ خشنود- #دکتر فرشته_ جوادی- #خانم اصولیان کاری از انجمن ادب پارسیگزارش رج ها از# سیروس ـ ملکیکاری از انجمن ادب پارسی تدوین : #امیدـ_ نیک.
--------
57:14
--------
57:14
گمراه کردن ابلیس کاوس را و به اسمان رفتن او
پرواز کیکاووس به آسمان: داستان غرور و پشیمانیماجرای پرواز کیکاووس یکی از شگفتانگیزترین و عبرتآموزترین حکایتهای شاهنامه است. این داستان، روایت شاهی است که فریب وسوسه را خورد، در سودای تسخیر آسمان برآمد و سرانجام با پشیمانی و توبه راه رستگاری را بازیافت.ابلیس که از شکوه کیکاووس به ستوه آمده بود، دیوان را گرد آورد. یکی از آنها، «دژخیم»، مأمور شد شاه را بفریبد. او به شکل غلامی نکو در شکارگاه بر شاه ظاهر شد، دستهگلی پیشکش کرد و با سخنان وسوسهآمیز، پرسشهایی برانگیخت: راز خورشید و ماه چیست؟ فرمانروای چرخ گردون کیست؟این سخنان غرور شاه را شعلهور کرد. فردوسی یادآور میشود که کیکاووس فریب خورد چون میپنداشت آسمان او را برگزیده است، حال آنکه جز یزدان فرمانروایی ندارد. همین اندیشه او را به سودای پرواز کشاند.پس از مشورت با منجمان، شاه نقشهای ناشایست برگزید: ساخت تختی پرنده.جوجه عقابها را پروراندند تا نیرومند شوند.تختی از چوب عود قماری ساختند.نیزههایی در چهار سو نصب کردند و بر سر هرکدام ران بره آویختند.چهار عقاب بزرگ را به پایههای تخت بستند.کیکاووس بر تخت نشست. عقابها برای رسیدن به گوشت بال زدند و تخت را تا ابرها بردند. اما زود فرسوده شدند و تخت با شاه از آسمان فرو افتاد و در بیشه «شیرچین» فرود آمد.فردوسی اشاره میکند که نجات جان شاه تقدیری الهی بود، چرا که باید زمینهساز زایش سیاوش میشد.پهلوانان، از جمله رستم و گودرز، شاه را سرزنش کردند. گودرز با تندی گفت جای او نه در کاخ، که در «بیمارستان» است. او سه خطای شاه را برشمرد: جنگ با مازندران، اسارت به دست شاه هاماوران، و این پرواز ابلهانه.کیکاووس پشیمان شد و پذیرفت که «همه داد گفتی و بیداد نیست». او چهل روز به نیایش پرداخت، از کاخ بیرون نیامد و سرانجام یزدان توبهاش را پذیرفت.این حکایت رویارویی غرور و فروتنی است:غرور: خود را همپای خدا دانستن.خطا: فریب چاپلوسی و به چالش کشیدن نظم آفرینش.رستگاری: پشیمانی، پذیرش نقد و بازگشت به نیایش.پرواز کیکاووس نه دستاوردی آسمانی، که درسی زمینی بود: هیچ قدرتی فراتر از یزدان نیست. شاه مغرور پس از سقوط و توبه، به دادگری بازگشت و فرمانرواییاش بار دیگر استوار شد.۱. نطفه غرور: فریب دیو۲. پرواز ناممکن۲.۱. نقشه کژ و ناخوب۲.۲. ساخت تخت۲.۳. صعود و سقوط۳. فرجام کار: پشیمانی و بخشایش۳.۱. نکوهش پهلوانان۳.۲. توبه۳.۳. درسهاجمعبندی
--------
22:27
--------
22:27
Flere Kunst podcasts
Trendige Kunst podcasts
Om Tales of the Shahnameh ---- بزم شاهنامه
🎙️ سفری به دل اسطورههای ایران با روایت تازهای از شاهنامه
🌟 پادکستی برای جوانان؛ روایت داستانهای حماسی فردوسی به زبانی ساده و شنیدنی
📖 از دل نشستهای شاهنامهخوانی، قصههایی که امروز هم الهامبخشاند
🔥 با ما همراه شوید تا داستانهای جاودانه شاهنامه را دوباره زندگی کنیم
🎙️ A journey into the heart of Persian myths through fresh retellings of the Shahnameh.
🌟 Epic tales of Ferdowsi, reimagined for today’s generation.
📖 From Shahnameh reading circles to your ears — timeless stories made alive again.
🔥 Step into the legendary world of the Shahnameh, retold for modern listeners.